۱۳۹۰ تیر ۱۰, جمعه

من، انکار توام

حاکمیانی، مصمم به اعمال روش هایی آنچنان کهنه و امتحان پس داده که هیچ خوش باوری برای آن شانس موفقیت نمی داند؛

دردکشیدگانی پایدار بر سر انجام روش هایی که اثربخشی آن اثبات شده است -فداکاری تیره گون سیامک، مبارزه پرنور و به دور از خشونت هاله، اعتصاب روشنگرانه هدی؛

این ها آیا خبر از "جبر تاریخ" می دهند؟ این دو گروه بر این طبل پاره می کوبند؟ نه!

"جبر تاریخ" را بی باوریم و پویایی را جانشین این ویرانه خواهیم کرد.

ا ع ت ص ا ب

وقتی نیازهای بدیهی انسانی در آن هرم معروف مازلو(امنیت، عشق، ارزش های اجتماعی، معنویات) پایمال می شود مردم سه گروه می شوند:

  • گروهی که به برآوردن ابتدایی ترین خواسته های انسانی (نیازهای پایه ای خوردن و آشامیدن و ...) دل خوش میکنند؛
  • عده ای (هرچند کوچک) که ترجیح می دهند این آب و نان را هم کنار بگذارند تا به همه بفهمانند که انسان کیست؛
  • گروهی که با زیر پا گذاشتن حق امنیتی دو گروه دیگر، جامعه را از عشق، ارزش های اجتماعی و معنویات تهی می خواهند.

فرقی نمی کند که کدام گروه در اکثریت هستند یا کدام گروه در اقلیت. مهم "عشق و ارزشهای اجتماعی و معنویات" است که می میرد.

۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه

چه خوابی بود! یعنی چه مدت خوابیدم؟ تلمیخا کو؟ این جا کجاست؟ دقیانوس هنوز هست؟ نه بابا وقتی خوابیدی ع خ بود و الف ن! اَه برو بابا بزار بازم بخوابم. .....

قسمتهایی از نمایشنامه: خواب یک مدل سبز

۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

با یک سؤال شروع کنیم

سؤال اصلی این است اگر در انتخابات 22 خرداد 1388 اعلام می شد سبزها 24 میلیون رأی دارند و گروه مقابل 14 میلیون. آنوقت سبزها چه می کردند؟ با گروه رقیب چه می کردند؟

۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

ای بابا باز هم سبز؟ آره باز هم

سلام به همگی
یادم هست تا پارسال دیگه هرکس می گفت "سبز" حالم بد می شد و گلاب بروتون بعضی وقتا که می گفتند "سبز باشید" یاد چیزهای بد می افتادم و ...
همین حالا هم اگر به فرض محال یکی از اون مجریای تلویزیون ایران بگه مثلا " حضور سبزتان را ..." باز هم نمی دونم چرا حال تهوع پیدا می کنم.
با این حال انگار از پارسال "تغییر" در ایران با نماد رنگ سبز خود را نشان داده و این خیلی برای من غیر قابل تحمل نیست. با این وجود می خوام تو این بلاگ " حرف نو" بزنم نه اینکه فقط به زبون رایج سبزها باشه.
هستم هستید؟ ای ول